• 1403/05/24 - 12:21
  • تعداد بازدید: 26
  • زمان مطالعه : 3 دقیقه
عضو نوجوان کهگیلویه و بویراحمدی باشگاه رویش استعدادهای برتر ادبی،«قاف»:

کانون آینده‌ای مطمئن برای ادامه راه من در نویسندگی است

عضو نوجوان باشگاه رویش استعدادهای برتر ادبی، از کانون به عنوان مکانی مطمئن برای ادامه راه نویسندگی خود نام برد.

به گزارش روابط عمومی اداره‌کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کهگیلویه و بویراحمد، امیرعباس توحیدی عضو مرکز فرهنگی هنری لیکک در دومین اردوی باشگاه رویش استعدادهای برتر ادبی نوجوان (قاف) حضور دارد که  گفت و گویی در این خصوص ترتیب داده‌ایم.

۱-لطفا با معرفی خود واز نحوه‌ ی آشنایی خود در کانون بگویید. 
سلام امیرعباس توحیدی هستم.عضو مرکز فرهنگی هنری دهدشت
 اواخر دوران کرونا که مدارس نیمه باز بود. دو همکلاسی جدید به کلاس ما آمدند که بعد از صمیمی شدن با آنها تیم سه نفره شده بودیم. بعد از چند ماه رفت و آمد یک روز صبح به پیشنهاد رفیقم به کانون پرورش فکری شهر رفتیم. خانم رحیمی مسئول کانون و آقای امیدی مربی‌ام رو شناختم و به پیشنهادشون وارد کانون شدم و داستان من و کانون  شروع شد.
۲-از چه زمانی عضو کانون شدید و فکر می کنید این آشنایی در زندگی شما چه تاثیری داشته است ؟
 اولا اینکه نویسندگی جزئی از زندگی من محسوب میشود و از این نظر به کانون امید دارم که هم می‌تواند پشتوانه مهم و حامی من در این راه باشد و هم آینده‌ای مطمئن در عرصه نویسندگی رو برام فراهم کند.
۳-اولین ایده‌ی نوشتن داستان از کجا آمد؟

از وقتی یادم می‌آید عادت داشته‌ام خاطراتم را وقتی برای کسی تعریف می‌کردم طوری باشد که بیشتر قابل شنیدن باشد به طور کل اولِ خاصی برای نوشتن در نظرم نمی آید  یعنی مسیری  که از اول (حالا چه خواه چه ناخواه) قدم در آن گذاشته بودم و خوشحالم که این مسیر را دارم با موفقیت طی می‌کنم.

۴_معمولا چه موقع داستان می نویسید وچقدر طول می‌کشد تا یک داستان بنویسید؟
داستان‌نویسی از نظر من قاعده خاصی برای زمان داستان ندارد و بیشتر وقتی زمان‌گیر می‌شود که به مرحله بازنویسی برسد.یعنی معمولا نسبت به سوژه‌ای که در ذهن یک شخص به وجود می‌آید زمان اصلی صرف بازنویسی کردن داستان خواهد شد و و من خودم داستانی داشته‌ام که در مدت ۵ دقیقه کل مراحل را انجام داده‌ام و همچنین داستانی یکسال است که درحال بازنویسی آن هستم.

۵- چطور  به نوشتن علاقمند شدید ؟

قبلا هم گفتم  از کودکی عادت به تعریف خاطرات داشتم و کم کم در دوران مدرسه و زنگ انشا متوجه شدم که اگر خاطراتم را روی کاغذ بنویسم میتوانم قابلیت بهتر شدن به وقت تعریف را به آن اضافه کنم و این خاطرات کم کم به داستان نویسی تبدیل شد.

۶- کانون را برای ما توصیف کنید.
کانون صرف نظر از نویسندگی و شعر و هزار مزایای دیگر، مکانی آرام و فضای مناسبی برای گفت‌وگو و مطالعه دارد و از این نظر کانون را دوست دارم که نسبت به بقیه جایگاه‌های مطالعاتی و انجمن و نمایش و... ، فضای صمیمی‌و مناسب‌تری دارد و آلوده به فسادهای جامعه نیست.

۷-توصیه ی شما به دوستانتان که در ابتدای راه نویسندگی وشعرسرایی هستند چیست؟
 حقیقتا من خودم رو در جایی نمی‌بینم که بخواهم کسی را نصیحت و یا توصیه کنم ولی اگر درسی از این مسیر نویسندگی یاد گرفته باشم،این است که راه موفقیت در گرو پیوستگی نوشتن و مطالعه در کنار آن بدست می‌آید.

۸-  شما علاقه‌مند هستید که در قالب چه موضوعاتی داستان بنویسید؟ 
نوشتن بسته به فضایی که در ذهن حاکم است تغییر می‌کند وبیشتر علاقه دارم تراژدی‌های مختلف در موضوع‌های مختلف را خلق کنم.

کلمات کلیدی

0 نظر برای این مقاله وجود دارد

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *

شخصی سازی

انتخاب حالت کور رنگی

انتخاب رنگ

اندازه فونت